خون تركيبي از مايعات با عملكردهاي زياد است شامل: حفظ هيدراسيون بافتها، حفظ دماي بدن و انتقال گازها، يونها، مواد مغذي، هورمونها، آنزيمها، آنتي باديها، فراوردههاي زايد حاصل از متابوليسم و داروها در بدن.
اجزاي اصلي خون عبارتند از: پلاسمها، گلبولهاي قرمز(اريتروسيتها)، گلبولهاي سفيد(لوكوسيتها) و پلاكتها. گلبولهاي سفيد از نظر ظاهر و شكل خود به گروههاي گرانولوسيت،لنفوسيت و مونوسيت تقسيمبندي ميشوند.
گرانولوسيتها با توجه به خصوصيات گرانولهايشان به گروههاي نوتروفيل، ائوزينوفيل و بازوفيل تقسيم ميشوند. اصطلاح گلبولهاي سفيد چند هستهاي(PMM) به طور كلي ميتواند به گرانوليستها اطلاق شود اما به طور اختصاصي به نوتروفيلها گفته ميشود. سرم مايعي است كه بعد از انعقاد خون يا پلاسما باقي ميماند.
از خون كامل براي تأمين موارد زير استفاده ميكنند:
گلبول قرمز تغليظ شده، فاكتورهاي انعقادي، پلاكتها، پلاسما و اجزاي پلاسما و ایمنوگلوبولينها كه براي هر كدام موارد استفاده خاصي وجود دارد. به علت خطرهاي موجود در انتقال خون كامل و رعايت موارد اقتصادي در كاربرد آن، در هر زمان بايد اجزاي خوني مناسب مورد استفاده قرار گيرند. در مواردي كه علاوه بر گلبولهاي قرمز به جايگزيني پروتئينهاي پلاسما نياز است ميتوان از خون كامل استفده نمود. براي مثال جهت پيگيري از دست دادن حاد خون طي جراحي و خونريزيهاي شديدتزریق خون کامل صورت میگیرد. همچنين ميتوان از آن جهت تكميل گردش خون طي عمل جراحي by pass قلب استفاده نمود.
حجم خون كامل منتقل شده و سرعت انتقال آن بستگي به سن بيمار و وضعيت عمومي او از نظر سيستم گردش خون و مورد استفاده درماني او براي انتقال خون دارد.
اصطلاح" واحد خون" عموماً بيانگر حجمي حدود 510 ميلي ليتر با در نظر گرفتن ضد انعقاد است. در مورد فراوردههاي خوني يك واحد عموماً بيانگر مقاديري از اجزاي خوني است كه از يك واحد خون كامل حاصل شدهاند. در مورد بعضي اجزاي خون، واحدهاي اختصاصي فعاليت استفاده ميشوند.
غلظت هموگلوبين خون در بالغين بعد از تجويز يك واحد خون كامل، حدود 1 گرم در هر 100 ميلي ليتر افزايش پيدا ميكند.
در انتقال خون سريع مقادير زياد خون كامل ميتواند باعث افزايش بار گردش خون و ادم ريوي شود. تكرار انتقال خون مثلاً در بيماران تالاسمي، ميتواند منجر به اضافه بار آهن شود(overload) انتقال خون در مقادير زياد خون سيتراته ميتواند منجر به هيپوكلسمي شود كه به طور معمول مشكل ايجاد نميكند مگر در صورت وجود اختلالات كبدي و هيپوترمي. همچنين هيپركالمي ممكن است رخ دهد ولي به خودي خود از نظر باليني به ندرت قابل توجه است. هيپوترمي ممكن است حاصل از انتقال سريع حجمهاي زياد خون سرد باشد آن هم در ارتباط با هيپوكلسمي و هيپركالمي و باعث اسيدوز شود كه خود ايجاد سميت قلبي ميكند. همچنين در بيماراني كه حجمهاي زياد خون دريافت ميكنند انعقاد منتشر داخل عروقي ميتواند رخ دهد.
انتقال خون ناسازگار ميتواند باعث هموليز و احتمالاً نارسايي كليوي شود. تب، لرز و كهير احتمالاً ناشي از آنتيباديهايي است كه عليه تعدادي از اجزاي خون ساخته شدهاند.
واكنشهاي شديد آلرژيك و آنافيلاكسي ميتوانند رخ دهند.
به طور كلي خون كامل نبايد منتقل شود مگر اينكه گروههاي ABO و Rh بيمار و دهنده خون با يكديگر هماهنگ باشد و تست سازگاري بين سرم بيمار و گلبولهاي قرمز فرد دهنده انجام شده باشد. گروه Rh گيرنده هميشه ميبايست مشخص شده باشد و به طور ايدهآل تمام بيماران خوني با گروه Rh همولوگ دريافت كنند. جهت كاهش امكان ايست قلبي ناشي از هيپوترمي قلبي در انتقال مقادير زياد خون و يا انتقال خون سريع و همچنين جهت به حداقل رساندن لرز بعد از عمل انتقال، خونهاي ذخيره شده بايد به دقت قبل از انتقال حدود 37درجه سانتیگراد گرم شوند. در بيماران مبتلا به كم خوني مزمن با حجم پلاسماي طبيعي و يا افزايش پيدا كرده، خون كامل نبايد تجويز گردد. داروها نبايد به خون مورد نظر افزوده شوند. همچنين انتقال خون از دهندگاني كه اخيراً درمانهاي دارويي دريافت كردهاند ميتواند براي فرد گيرنده خطرناك باشد.